حال گربه خوب نيست

يکي از موضوع هايي که فکر من و مشغول کرده وغصه دارم مي کنه قوميت وحس شديد جدايي طلبي در بين دانشجو و جوان اين
کشور هست. اين مسئله هميشه بوده و لي چند وقتيکه اين موضوع خيلي ريشه دار و خطر ناک شده. مثلا اگر در تبريز فارسي صحبت کني و يا حداقل يک آدرس را به فارسي بپرسي با چنان بر خورد بدي مواجه مي شي که انگار دشمن قديمي و فراري و پيدا کردن .يا مثلا در استان خوزستان اين حس که تمام ايران کلاه گشادي سرشون گذاشته را کاملا حس مي کني.يا کردستان و سيستان هم همين جور .و بدتر اينکه نماد و الگوي اين دسته کشورهايي مثل ترکيه يا آذربايجان وکردستان عراق و... هست و خودشون رو جزئي جدا شده از کشور اصلي مي دونن.حضرات حکومتي هم وظيفشون رو خوب بلدن وآتيش بيار معرکه شدن
.
پ . ن: دلم بدجوري براي آناني که براي اين خاک در خاکند گرفته.با چه عشقي رفتن حالا ما بايد حسرت آذربايجان شوروي و... بخوريم.آذر بايجاني که از اول جزئي از ايران بوه و اساتيد همين حضرات از ايران گرفتنش.د

دل تنگي

دوباره دل تنگ شده بود.براي هر دوشان براي او بيشتر.کلافه گيج مثل مرغ پرکنده
تلفن... شماره... انتظار..."مشترک مورد نظر در دسترس نمي باشد"
...
دو جام پر و غربت و تنهايي
-به سلامتي هر دوتون
-نوش
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes