یه خواب
دیشب خواب دیدم من و می برن بالا سر یک پیرزن که تازه مرده وقتی رسیدم چشمای پیرزن بسته بود خیلی شبیه مادر بزرگم بود یه انگشتر خیلی خوشگل به دستای چوروکش بود خوب که نگاهش کردم خندید و یه بچه نوزاد توی بغلش بود به من گفت بچه ام خوشگله تازه به دنیا اومده من می خندیدم و بچه رو بغل کردم چنان انرژی گرفتم که تا آلان هر وقت فکر اونا میافتم نا خود آگاه دلم می ره.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 comments:
» نظر شما؟